جایی شبیه کربلا
دوشنبه, ۷ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۲۲ ب.ظ
از سنگر و سجّاده بر محراب بودیم
اهل زمین اما پی مهتاب بودیم
می گفت : اینجا تکّه ای از آسمان بود
فرش زمینش گنبد رنگین کمان بود
می گفت : اینجاها زمین عاشق ترین است
جایی شبیه کربلا این سرزمین است
جایی که مردان پشت غیرت را شکستند
از بند هر چه غیر او می گفت رستند
می گفت : اینان تا خدا پرواز کردند _
و دفتر دلدادگی را باز کردند
حالا از او مانده برای یادگاری
دفترچه ای از خاطرات بی قراری _
و یک پلاک سربی و یک قاب چوبی
و خاطراتش رنگ گل های بهاری
زهره بهنام خو
رجوع کنید به کتاب « باغ باور »
- ۹۴/۱۰/۰۷